ابو حیان اندلسى
اثیر الدین محمد بن یوسف بن على بن حیّان نفزى غرناطى اندلسى( متولد شوال 654- 745 ق معادل 1256- 1344 م)، نحوى، شاعر و ادیب عصر بنى نصر در غرناطه و ممالیک در مصر، نسب او به قبیله بربر نژاد نفزه مىرسد، پدرش اهل جیّان بود، و گویا پس از تصرف این شهر در 643 ق به دست مسیحیان آنجا را ترک گفته است. ابو حیان در مطخشارش از توابع غرناطه زاده شد و در همانجا پرورش یافت.
مسافرتهاى علمى و اساتید ابو حیان
او از 670 ق( یا 668 ق) شروع به تحصیل علم کرد. به شهرهاى بسیارى در مغرب و مشرق مسافرت نمود و از محضر استادان بسیار و بنامى بهره جست. خود وى استادانش را 450 تن شمرده و در جایى دیگر شمار آنان را با کسانى که به او اجازه نقل حدیث دادهاند، 1500 تن نوشته است. وى نخست در زادگاهش نزد ابو محمد عبد الحق بن على انصارى و در غرناطه نزد ابو جعفر ابن طباع و ابن بشیر قراءات هفتگانه را آموخت. سپس به ملازمت ابن زبیر در آمد و از او نحو آموخت. بار دیگر در مالقه از ابن زبیر علم حدیث، اصول فقه و نیز منطق آموخت. وى سپس به المریه، جزیرة الخضراء، جبل الفتح رفت و از استادان بنام آن دیار کسب علم کرد. از اندلس عازم مغرب شد و در سبته، بجایه، تونس از استادان فراوان بهره برد. در 679 ق براى گزاردن حج به حجاز رفت. ضمن این سفر در مکه، منى و جده نیز به استماع حدیث پرداخت. علت مهاجرت وى از مغرب به مشرق زمین عوامل گوناگونى داشته، اما مهمتر از همه را مىتوان ادامه تحصیل و بهره مندى از مجالس درس دانشمندان مشرق زمین، برشمرد.
در 680 ق به قاهره رسید و در مدرسه افرم به تحصیل مشغول شد، قاهره به صورت کانون علم و ادب آن روز در آمده بود و مجالس درس و بحث و مناظره علمى در مساجد و مدارس آن شهر رونقى خاص داشت. ابو حیان ابتدا در اسکندریه نزد اساتید، علم آموخت. سپس در قاهره، علم اصول و حدیث را پىگیرى کرد.
وى علاوه بر علوم یاد شده، در شعر و ادب و لغت نیز اندوخته فراوانى داشت، و پس از آنکه نزدیک به 20 سال از عمر خود را در تحصیل علم سپرى کرد و در علوم مختلف نحو، تفسیر، فقه، حدیث و قرائت قرآن آزموده شد، یکسره به تدریس و تألیف پرداخت. صفدى مىگوید: در میان استادانم هیچ کس را به سخت کوشى وى نیافتم. هر گاه به خدمتش رسیدم، یا در کار تدریس بود، یا به جمع حدیث و تألیف و تصنیف مشغول بود و هرگز او را در غیر این حالات نیافتم.
تدریس و شاگردان ابو حیان
ابو حیان به زودى بر همگنان خود پیشى جست و در شرق و غرب شهرتى عظیم یافت. در نحو به شیخ النحاة یا امام النحاة، در علم حدیث به شیخ المحدثین و در سایر علوم به رئیس العلماء معروف شد. وى پس از مرگ ابن نحاس در 698 ق در مقام بزرگترین نحوى روزگار خود کرسى تدریس نحو را در جامع الاقهر و حاکمى و سپس تدریس تفسیر را در مدرسه صالحیه و تدریس و نقل حدیث را در مدرسه منصوریه بر عهده گرفت. شاگردانى از اطراف و اکناف در مجالس درسى او شرکت جستند که بسیارى از آنان بعدها خود در صف بزرگان و دانشمندان روزگار خویش درآمدند در میان شاگردان معروف او از صفدى، ابن هشام، تقى الدین سبکى و فرزند وى تاج الدین سبکى، ابن عقیل، ابن رافع، ابن فضل الله، ابن مرزوق و... مى توان نام برد. شهید ثانى بواسطه شاگردش جمال الدین بن عبد الصمد بن ابراهیم بن خلیل بغدادى از وى روایت مىکند. چنانکه از آثار او بر مىآید، وى با زبانهاى فارسى، ترکى و حبشى نیز آشنا بوده و چند اثر خود را به این زبانها تألیف کرده است.
ذوق شخصى
وى با همه عشقى که به علوم مختلف مىورزید، به فلسفه اعتنایى نداشت، تا آنجا که وقتى وارد مصر شد و گروه بسیارى را مشغول فراگیرى فلسفه دید، بسیار تعجب کرد. آیین صوفیان را نیز نمىپسندید و با اینکه خود داستانهایى از کرامات برخى شیوخ متصوفه نقل کرده، آنان را مورد انتقاد بسیار قرار داده، چندانکه در برخى اشعارش آنان را زندیق و غرق در گمراهى خوانده است.
مذهب ابو حیان
ابو حیان قبل از مهاجرت به شرق همانند بسیارى از مردم اندلس مذهب ظاهرى داشت و نسبت به آن سخت تعصب مىورزید، اما پس از ورود به مصر مانند بسیارى از دانشمندان دیگر مغربى چون ابن مالک تحت تأثیر محیط مدارس مصر تغییر مذهب داد و با آنکه خود تأکید بسیار کرده بود که همیشه بر آیین ظاهرى خواهد ماند، به مذهب شافعى گرایید و قصیدهاى نیز در مدح شافعى سرود. نسبت به حضرت على علیه السلام ارادت خاصى داشت و دشمنانش را لعن مىکرد و در آثار خود گاه به اقوال آن حضرت استناد مىجست.
با اینهمه نباید در این جنبه از عقاید او مبالغه کرد. ارادت وى به حضرت على علیه السلام نیز ممکن است از این جهت بوده که آن حضرت را بنیان گذار علم نحو مىدانسته است. ابو حیان از میان علماى معاصر، ابن تیمیه را که بین سالهاى 709 تا 713 ق در اسکندریه و قاهره اقامت داشت، بسیار مىستود و حتى قصیدهاى در مدح وى سرود. اما پس از آنکه ابن تیمیه در کتاب العرش بر سیبویه خرده بسیار گرفت، ابو حیان از او روى برتافت و به صف مخالفان او پیوست.
شعر
ابو حیان شعر نیز مىسرود، برخى از این سرودهها در مدح نحو و نحویان بزرگ از جمله سیبویه و شیوخ خود و نیز حاکمان وقت است. وى به اشعار عاشقانه و حماسى سخت تمایل داشت.
اخلاق
ابو حیان نسبت به مردم بسیار بد گمان بود و نیز طبعى سخت بخیل داشت و شگفت آنکه به بخل خود افتخار مىکرد و در هر مجلسى آن را مىستود و ارباب کرم و بخشش را نکوهش مىکرد. زر و سیم را چندان دوست مىداشت که آن را درمان هر درد مىشمرد. از این رو بر خلاف دیگر علما هیچ گاه مال خود را صرف خرید کتاب نکرد و همیشه از کتابهایى که به عاریت مىگرفت، استفاده مىکرد.
فرزند
ابو حیان دخترى به نام« نضار» داشت که از محدثان عصر خود به شمار مىرفت، او را سخت گرامى مىداشت و بسیار مىستود. نضار در 730 ق درگذشت و ابو حیان از مرگ او سخت متأثر شد و کتابى به نام وى نوشت.
وفات
ابو حیان در اواخر عمر نابینا شده بود، در قاهره درگذشت و در مقبره صوفیه مدفون گردید.
آثار
در روزگار ابو حیان شرح نویسى، اختصار و به نظم در آوردن آثار دیگران شیوه رایج نحویان بود. وى نیز از این قاعده مستثنى نیست و بیشتر آثارش از این قبیل است. آثار وى را بیش از 60 اثر شامل، 12 اثر چاپى، 13 اثر خطى 42 اثر مفقود، بر شمردهاند. برخى آثار چاپى وى، از این قرارند: 1- البحر المحیط( تفسیر مورد بحث) 2- النهر الماء( مختصرى از تفسیر بحر المحیط) 3- تحفة( اتحاف) الاریب بما فى القرآن من الغریب( توضیح مختصرى درباره آن خواهد آمد) 4- تذکرة النحاة 5- الادراک للسان الاتراک( از کهنترین دستور زبان ترکى است) 6- تقریب المقرب 7- دیوان 8- النکت الحسان فى شرح غایة الاحسان 9- هدایة النحو و...
و نیز از آثار خطى مىتوان موارد ذیل را نام برد: 1- اعراب القرآن 2- لغات القرآن، 3- التدریب فى تمثیل التقریب 4- عقد اللآلى فى القراءات السبع العوالى 5- نکت الامالى على عقد اللآلى( در شرح عقد اللآلى مصنف)